چرا خاطرات کودکی موثرند

تاثیر خاطرات کودکی و دوران اولیه رشد تا واپسین لحظه های زندگی ماندگار بوده و همچنین رفتار ما را تحت تاثیر قرار میدهند .

تفاوت کودک با بزرگسال در سه بخش قابل توجه است : ۱- زمان ۲- لوح سفید ۳- استدلال

۱- زمان برای کودک آدمی بسیار کند و آهسته میگذرد بشکلی که یک کودک هشت ماهه توانایی درک ثانیه ها را دارد . و در چنین شرایطی هر اتفاقی که برای فرد بزرگسال یک دقیقه طول بکشد برای کودک تاثیری بیش از یکسال خواهد داشت !

بشکلی که گفته شده ده سال اول زندگی برابری میکند با چهل سال بعد آن !

۲- لوح سفید که اصطلاح جان لاک فیلسوف بزرگ است که به خالی بودن ذهن از دانسته ها اشاره دارد . در چنین شرایطی رویدادها و آموزه ها ارزشی بسیار و تاثیری عمیق دارند و تبدیل به باور میشوند .

در نتیجه اطلاعات ورودی ذهن پس از این دوران با عینکی بنام باور مورد برسی و ارزیابی قرار میگیرند و همچنین گزینش میشوند !

۳- قدرت استدلال : در کودکی تجربیات و آموزه های فرد بسیار کم و ناچیز است و از طرفی تفکر انتزاعی ندارد در نتیجه نداشتن تفکر انتزاعی قدرت استدلال / تفکیک / مقایسه و برسی منطقی ندارد .

در چنین شرایطی هرآنچه از دهان مبارک منابع قدرت خارج شود بدون چون و چرا پذیرفته و تبدیل به باور بنیادین فرد شده و مبنای ارزیابی و درک دنیای بیرون میشود .

منی که در کودکی توسط منابع قدرت یعنی والدین سمی گرامی دایما شنیده ام که نادان و ناچیز هستم و یا مورد عشق مشروط قرار گرفته ام به این باور بنیادین رسیده ام که

بی ارزش هستم !

در نتیجه امروز در عنفوان جوانی در پشت نقابی از علم و قدرت و مکنت این باور بنیادین من است که در انتخاب دوست / همسر / شغل و غیره بیشترین نقش را بازی میکند.

در اینجا میتوان به چرایی وجود افراد نالایق در زندگی خود پی برد که همان باورهای بنیادین است چرا که آدمی وقتی خود را ناچیز میشمارد به بسیار کمتر از آنچه لیاقتش را دارد راضی میشود.

پین کردن این در Pinterest

به اشتراک بگذارید